loading...
عشق,دل نوشته,

صادق بازدید : 54 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

من نمی دانم توی این دنیای شلوغ

چه خبر است


نمی دانم جنگ جهانی اول یا دوم


چند تا خدا را کشت


نمی دانم رنگ چشم ها در آفتاب واقعی تر است


تا تاریکی


من اما خیلی چیزها می دانم

مثلا اینکه هر چیزی نوشتن ندارد

تو اما مجبوری همه شان را بخوانی


و باور کنی


دیوانه ای دوستت دارد

صادق بازدید : 48 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (1)

چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد ؟؟؟
کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..
رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا؟؟

...... در ادامه مطالب

صادق بازدید : 49 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

عشق فرا می رسد
و با ترن آن شادی می آید
خاطرات خوش قدیمی
رنج های کهن تاریخی
اگر ما هنوز بی پرواییم
عشق، زنجیر های ترس را
از روحمان می گسلد.

ما از هراسمان جدا می شویم.
در روشنایی سراسیمه ی عشق.
شهامت پیدا می کنیم
و ناگهان می بینیم
که عشق تمام هستی مان را هزینه کرده است
و تا همیشه خواهد ماند
هنوز فقط عشق است
که ما را رها می سازد.

"مایا آنجلو"

----------

آنچنان عاشقانه
به تمام
خواهمت خواست
که قلمت سربه زیر شود
و انگشت هات
بر تن من بریزد
ذهن زیبای تو را


----------

این عصرهای بارانی ِ بهاری ،


عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد ...!


گـویی ... تـو اتـفاق می افـتی؛


و مـن دچـار می شـوم ...
تـمام " مــن" دارد "تـــو" می شـود ... بـاور مـی کنـی؟...
----------------
تو را دوست خواهم داشت

آن چنان که خود را

حتی اگر...

تمام عشاق را دیوانه بخوانی

و عشق را قصه ای بی انجام

من ...

تو را دوست خواهم داشت

بیشتر از آن چه؛ خود را!!!

--------------
تو چای می نوشی.
غافل از این که کسی اینجاست
که به فنجان درون دست هایت هم
حسادت می کند!!!


میلاد تهرانی

صادق بازدید : 38 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

جولیا زشت بود و کریه المنظر، با دندان هایی نامتناسب که اصلا به صورت جولیا
نمی آمدند. اولین روزی که جولیا به مدرسه ما آمد هیچ دختری حاضر نبود کنار او
بشیند. یادم هست همان روز ...
یادم هست همان روز ژانت دوست صمیمی خواهر من که دختر بسیار زیبایی بود
مقابل جولیا ایستاد و از او پرسید: (آیا میدانی زشت ترین دختر این کلاس هستی؟)
همه از این جمله ژانت خنده شان گرفت. حتی بعضی از پسر های کلاس در تصدیق
حرف ژانت سر تکان دادند و ویلیام که همیشه خودش را برای ژانت لوس میکرد ا
ضافه کرد: (حتی بین پسرها)
اما جولیا با نگاهی مملو از مهربانی و عشق در جواب ژانت جمل هایی گفت که
باعث شد همان روز اول تمام دختران کلاس احترام جولیا را بیشتر از ژانت حفظ
کنند! جولیا جواب داد: (اما ژانت تو بسیار زیبا و جذاب هستی).
در همان هفته اول جولیا محبوب ترین و خواستنی ترین عضو کلاس شد و کار به
جایی رسید که برای اردوی آخر هفته همه می خواستند جولیا با آنها هم گروه
باشد. او برای هر کس اسم مناسبی انتخاب کرده بود . به یکی میگفت چشم
عسلی و به دیگری لقب ابرو کمانی داده بود.حتی به آقای ساندرز معلم کلاس لقب
خوش اخلاق ترین و باهوش ترین معلم دنیا را داده بود. ویژگی برجسته جولیا در
تعریف و تمجید هایش از دیگران بود که واقعا به حرف هایش ایمان داشت و دقیقا به
جنبه های مثبت شخصیت هر فرد اشاره میکرد. مثلا به من میگفت بزرگترین ن
ویسنده دنیا و به سیلویا خواهرم میگفت بزرگترین آشپز دنیا! و حق هم داشت.
آشپزی سیلویا حرف نداشت و من تعجب کرده بودم که چگونه جولیا در همان هفته
ول متوجه این موضوع شده بود.
سال ها بعد جولیا به عنوان شهردار شهر کوچک ما انتخاب شد و من بعداز ده سال
وقتی با او برخورد کردم بی توجه به قیافه و صورت ظاهریش احساس کردم شدیدا
به او علاقه مندم. جولیا فقط با تعریف ساده از خصوصیات مثبت افراد در دل آنها جای
باز میکرد.
5 سال پیش وقتی که برای خواستگاری جولیا رفتم دلیل علاقه ام را جذابیت سحر
آمیزش خواندم و او با همان سادگی و وقار همیشگی اش گفت: (برای دیدن
جذابیت یک چیز، باید قبل از آن جذاب بود ) و من بلافاصله و بدون هیچ تردیدی در
همان اتاق شهرداری از او خواستگاری کردم.
در حال حاضر من ازجولیا یک دختر سه ساله به نام آنجلا دارم. آنجلا بسیار زیباست
و همه از زیبایی صورت او در حیرتند.
روزی مادرم از جولیا راز زیبایی آنجلا را پرسید و جولیا در جوابش گفت: (من زیبایی
چهره دخترم را مدیون خانواده پدری او هستم) و مادرم روز بعد نیمی از دارایی های
خانواده را به ما بخشید.

صادق بازدید : 43 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)


وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا، دادا
ور نه من و عشق هرچه بادا، بادا

ابوسعید ابوالخیر

------------

نام تو را میبرم ای عشق !
و دهانم
به آنی
جهانی میشود !

....


صادق بازدید : 45 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

تو آیا، یا کریمی دیده ای در آشیان، بی عشق بنشیند؟
تو ماه آسمان را دیده ای، رخ از نگاه عاشقان نیمه شبها بربتاباند؟
تو آیا دیده ای برگی برنجد از حضور خار بنشسته کنار قامت یک گل؟
و گلبرگ گلی، عطر خودش، پنهان کند، از ساحت باغی؟

---------------------------------------

یا تو زیباتر شدی یا چشام بارونیه .. این قفس بازه ولی قلب من زندونیه
من پشیمون میکنم جاده رو از رفتنت .. تو نباشی میپره عطرتم از پیرهنت

میخوام آروم شم تو نمیذاری .. هر دو بی رحمن عشق و بیزاری
همه دنیامو زیر و رو کردم .. تو رو شاید دیر آرزو کردم
----------------------------
وقتی تواوج دوست داشتن باشی وباتمام وجودت کسی رودوست داشته باشی ودرست
توهمون لحظه ببینی همه چیزخواب وخیال بوده،تولحظه ای که همه ی آدماروتوشادی
خودت سهیم می کنی ببینی که خودت غمگین ترین آدم هستی ،وقتی که فکرمی کنی
پات رو،جای محکمی گذاشتی اماوقتی که خوب نگاه میکنی می بینی که زیرپات خالی
هست،وقتی که باورنکنی که همه چیزدروغ بوده وتوی نهایت ناباوری به باورنابودی
همه اون عشق وعلاقه برسی جوری بی صدامی شکنی که هیچ کس حتی خودت هم
صداش رونمی شنوی
--------------------------------------> بقیش ادامه مطاب

صادق بازدید : 33 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

عشق گاهی تاری یک آه بر آیینه ای
حسرت نا دیدن معشوق در آدینه ای

عشق گاهی موج دریا می شود
گاه با ساحل هم آوا می شود

عشق گاهی چاه را منزل کند
یوسفین دل را مطاع دل کند

عشق گاهی هم به خون آغشته شد
با شقایق ها نشست و هم نشین لاله شد


عشق گاهی در فنا معنا شود
واژگان دفتر کشف و تمناها شود
عشق را گو هرچه می خواهد شود
با تو اما عشق پیدا می شود
بی تو اما عشق کی معنا شود

صادق بازدید : 46 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

من تو را نمی شناسم ،
اما می خواهم وقتی بمیری

که بدانی

عشق ِ کسی بوده ای ...


دوستت دارم !

صادق بازدید : 40 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

با تو

من بهارم ،


یک ساحل گرم آفتابی


که مواج تــــو درمی غلتاند


خودش را به صفحه ی دل من


با تو


یک پروازم در بی انتهای آبی


با تو یک شب حسرت آلود


پشت پنجره ی رویا ی آبی


.

.
.
با تو

یک عشقم


به سادگی دل


به لطافت تو


فقط با تو

صادق بازدید : 44 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

از وقتی که عاشق شدم

فرصت بیشتری پیدا کردم برای این که پرواز کنم

فرصت بیشتری برای این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم

و این عالی است (!)

هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد

تو این شانس رو به من بخشیدی

متشکرم!!

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 47
  • بازدید کلی : 2,891