loading...
عشق,دل نوشته,

صادق بازدید : 54 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

من نمی دانم توی این دنیای شلوغ

چه خبر است


نمی دانم جنگ جهانی اول یا دوم


چند تا خدا را کشت


نمی دانم رنگ چشم ها در آفتاب واقعی تر است


تا تاریکی


من اما خیلی چیزها می دانم

مثلا اینکه هر چیزی نوشتن ندارد

تو اما مجبوری همه شان را بخوانی


و باور کنی


دیوانه ای دوستت دارد


........
...و گفتگو كرديم:
و عشق تنها عشق
تو را به گرمي يك سيب ميكند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگيها برد
مرا رساند به امكان يك پرنده شدن
پرنده شدن.......
پرنده شدن
.....

--------------------

بيا
تا محو شويم
از معاشقه هاي داغ و شديد
همچون عشق
در
خسرو و شيرين هاي چاپ جديد
...!

---------------

می خواهم از تو بسرايم



از تويی که اصالت نگاهت را سالهاست



در اندام شب بافته ای



و حضور سرکشت را بر تب طوفان



از تويی که پشت پلک های صميمی ات



بی عنوان پناهم می دهی ؛



شنيده ام ، جايی کسی هوای مرا دارد ،



می خواهم از اين همه راه ،



می خواهم از تو بسرايمــــــ

   

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 19
  • بازدید ماه : 17
  • بازدید سال : 61
  • بازدید کلی : 2,905