loading...
عشق,دل نوشته,

صادق بازدید : 39 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

هنگامی که تو را به یاد می آورم
و از تو مینویسم
قلم در دستام شاخه گلی سرخ میشود
نام ات را که مینویسم
ورقهای زیر دستام غافلگیرم میکنند
آب دریا از آن میجوشد
و مرغان سپید بال بر فراز آن پرواز میکنند
هنگامی که از تو مینویسم مداد پاک کن ام آتش میگیرد
پیاپی باران بر میزم میبارد
و بر سبدِ کاغذهای دور ریخته ام
گلهای بهاری میرویند

و از آن پروانه های رنگارنگ و گنجشگکان پر میگیرند
وقتی آنچه نوشته ام را پاره میکنم،
کاغذ پاره هایم
قطعه هایی از آینه ی نقره میشوند
مانند ماهی که روی میزم بشکند.
بیاموز مرا چگونه بنویسم از تو

یا
چگونه فراموشت کنم.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 33
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 49
  • بازدید سال : 93
  • بازدید کلی : 2,937