پاییز...
مزرعه....
زردی گندمزار....
مترسک می دانست تا او باشد، کلاغها از گرسنگی می میرند
فردایش متسک خودکشی کرده بود!
او دیگر کلاغها را فهمیده بود
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت